در مورد تاریخ این پیوند مبارک و امضای این زندگی مشترک نیز دیدگاه ها متفاوت است:
پاره ای آن روز مبارک را، روز دهم ربیع الأول و سه سال پیش از
بعثت پیامبر آورده اند؛ اما پاره ای دیگر پنج سال، ده سال، شانزده سال و بیست سال پیش از انگیزش محمد صلی الله علیه و آله و سلم از جانب خدا را نیز نوشته اند!
به باور پژوهشگران نکته سنج، همان دیدگاه نخست ـ که تاریخ امضای این پیوند مبارک را سه سال پیش از بعثت آورده است ـ درست به نظر می رسد، و صاحبان دیدگاه های دیگر یا دستخوش همان اشتباه تاریخی که در مورد سن و سال خدیجه علیهاالسلام و فرزند پنداشتن خواهر زاده هایش ـ که بدان اشاره رفت ـ شده اند، و یا فریب دست خیانت سیاست بازان و تاریک اندیشان استبداد پیشه و تشنه ی قدرت را خورده اند، که همگی در روزگار سلطه و سرکوب خویش، با فشار سانسور و اختناق و تحریف و کتمان حقایق و شکستن قلم های آزادمنش و آزادی خواه و بهادادن و بزرگ نمایی قلم به دستان توجیه گر استبداد و خشونت و آکنده ساختن شکم سیری ناپذیرشان از مال حرام با عناوین و بهانه های رنگارنگ، می کوشند تا تاریخ و رویدادهای آن را نیز به میل خود دستکاری کنند و حتی با نبش قبر تاریخ و رویدادهای تاریخی، همه چیز را در جهت سلطه ی انحصاری و بزک کردن چهره ی مخوف خویش بنویسند، نه آن گونه که رویدادهای آن، در گذر زمان روی داده و جریان یافته است!
به بیان دیگر، این تفاوت دیدگاه یا در حقیقت تاریخ ساز برای پیوند پیامبر و خدیجه، ریشه دار است و به تاریخ و چگونگی ولادت ریحانه ی پیامبر فاطمه علیهاالسلام و رقابت ها و حسادت های ناجوانمردانه و بداندیشی ها و دشمنی های کور با امیرمؤمنان باز می گردد، و
تاریخ سازان و تاریخ پردازان طرفدار استبداد مخوف مذهبی بدون وسیله و با طرح این دیدگاه های بی اساس، برآنند تا جریان فرمان خدا و برنامه ی ویژه ی آفرینش را در خلقت فاطمه علیهاالسلام و دوران بارداری خدیجه علیهاالسلام به او و ولادت سرشار از معنویت و کرامت ریحانه ی پیامبر را، یک جا نفی نمایند (1)، و با این شگردها و دور خیزها عقده های حقارت خویش در برابر امتیازات و افتخارات وصف ناپذیر و بی شمار
علی علیه السلام را تسکین بخشند و برتری های او را در ابعاد گوناگون انکار، و بیداد و خشونت وحشتناکی را که در گذر تاریخ بر او و خاندان عدالت خواه و حق طلب و مردم نوازش ـ تنها به جرم آزادی خواهی و دفاع از مرزهای مقررات و نقد قدرت بی مهار و نظارت گریز و خشونت کیش، و تلاش سترگ و روشنگرانه برای نجات و رستگاری و تأمین حقوق و کرامت مردم ـ رفته است درست و به جا جلوه دهند!
یکی از دانشمندان در این مورد می نویسد: یکی از شگفت آورترین رخدادهای روزگار و عجیب ترین آن ها این است که شخصیت پرشکوه و والایی چون دخت فرزانه ی پیامبر ـ که در اوج شرافت و در پرفرازترین قله های آراستگی به ارزش های انسانی و فضایل اخلاقی است ـ از سوی برخی از مسلمانان نمایان و بیگانگان، هدف حملات سخت و ناجوانمردانه ای قرار گرفته و قلم های زهرآگینی بر ضد او به کار افتاده است.
اگر شما پژوهشگر حق جو به فرهنگ های روایی ـ که از فضایل این شخصیت گران مایه موج می زند ـ مراجعه نمایی، در کنار انبوه روایات در ترسیم شکوه و عظمت فاطمه علیهاالسلام، به چند روایت ساختگی و بی اساس نیز برخورد خواهی نمود، که دست خیانت و تعصب آن ها را ساخته و زبان های کینه و دشمنی کور بازرگانان حدیث و دروغ سازان و دروغ بافان ـ که همواره بوق های تبلیغاتی سلطه گران پیشین بوده و از شیطان های خویش الهام گرفته و خشنودی مخلوق را به خشم آفریدگار هستی خریدار بوده اند ـ این روایات دروغ و بی اساس را ساخته و
پرداخته اند.
این دین فروشان تاریک اندیش بدین جهت که به خریداران دین و عقیده ی متزلزل و وجدان های مرده ی خویش پاسخ مثبت دهند، و آنان را از خود خشنود سازند، با قلم های زهرآگین کینه و دشمنی خویش، به نوشتن این روایات دروغ و ساختگی پرداختند و در راه دین فروشی خود، نه به این موضوع اهمیت دادند که این دروغ پردازی ها باعث اهانت به صاحبان شریعت، پیامبر خداست، و نه به این نکته بها دادند که این دروغ بافی و تاریخ سازی هایشان با انبوه روایاتی که در کتاب های معتبر خودشان پیرامون شخصیت پرشکوه فاطمه و علی علیه السلام آمده است، در تضادی آشکار است.
گویی آنان به خاطر پاسخ گویی به وجدان های آلوده ی خویش از اهانت به دخت سرفراز پیامبر شادمان می شدند، در حالی که خوب می دانستند که آن گوهر گران مایه ی جهان هستی از خاندان پیامبر و محبوب ترین انسان ها در نزد اوست. به نظر می رسد این بد اندیشان از آنجایی که نمی توانستند به طور صریح و بی واسطه به ساحت پاک پیشوای گران قدر توحید جسارت و اهانت روا دارند، آمدند و این راه پیچیده و انحرافی را برای راضی ساختن وجدان پلید و پاسخ گویی به انگیزه های دوزخی خویش برگزیدند.
من نمی دانم انگیزه های این یورش سخت و بی رحمانه بر شخصیت والای فاطمه علیهاالسلام چیست؟
نمی دانم دلایل این کینه ی عمیق و دشمنی دیرین و عجیب کدام
است؟
آیا نه این که این بانوی فرزانه سرفراز، پاره ی تن، نور دیده، میوه ی دل و روح و روان پیامبر خداست؟
مگر فاطمه علیهاالسلام، جانشین پیامبر گرامی بود که مقام والای او دشمن حسود و کینه توز را بر آن وا دارد که شخصیت فرزانه ی او را مورد یورش قرار دهد؟ همان گونه که با شوی گران قدرش براساس همین انگیزه های شیطانی، بنای بداندیشی و بدرفتاری را نهادند؟!
راستی این همه اصرار بر جنگ با شخصیت پرشکوه آن بانوی گران مایه چرا؟!
آیا بدین جهت است که آن بانوی نمونه، دخت سرفراز پیامبر است؟
یا بدین دلیل است که همسر امیر آزادی علیه السلام است؟
آن حضرت پس از شهادت فاطمه علیهاالسلام با بانوان دیگری نیز پیمان زندگی مشترک بست، پس چرا این دروغ پردازی و شایعه سازی را در مورد آنان نمی بینیم؟!
نگارنده بر این اندیشه است که فاطمه علیهاالسلام تنها یک گناه داشت و آن هم این بود که محبوب ترین انسان ها در پیشگاه پیامبر بود و بر دیگران برتری داشت.
او مانع حقوق غصب شده ی شوی گران قدرش بود و پشتیبان پراقتدار و با عظمت او، و دارای امتیازات و ویژگی ها و برتری های بسیار دیگری که خدا همه را تنها به او ارزانی داشته، و او را از میان زنان عصرها و نسل ها برگزیده بود.
گناه او این بود که در مسجد غصب شده ی پدر، با شهامتی وصف ناپذیر حضور یافت و حقوق پایمال شده و مصادره گشته ی خویش را ـ که خدا و پیام آورش برای او مقرر نموده بود ـ قهرمانانه و با باران منطق و استدلال مطالبه کرد و در برابر سردمدار حکومت خودکامه ی کودتا ـ که جامه ی دین بر تن کرده بود ـ آزادمنشانه ایستاده و بحث و مناظره کرد، و حقانیت خویش را برای عصرها و نسل ها، و زورمداری و خودسری و حق کشی و محاسبه ناپذیری استبداد مخوف مذهبی را ثابت کرد.
آری فاطمه علیهاالسلام جز این مواضع حق طلبانه و گام های شجاعانه گناهی نداشت، اما به راستی آیا اینها گناهانی است که به برخی از مدعیان اسلام اجازه می دهد که آن حضرت را به گونه ای که هیج تناسبی با قداست و پاکی او ندارد، نام برند و شخصیت شکوهبار معنوی او را زیر رگبار دروغ و دجالگری بگیرند و امتیازات او و حتی مام ارجمندش را کم رنگ و انکار کنند؟!
و نیز می نویسد: یکی از مسائل شگفت انگیز در این مورد دو دیدگاه متفاوت در تاریخ ولادت فاطمه علیهاالسلام است. آیا بانوی بانوان پیش از بعثت پیامبر دیده به جهان گشود، یا پس از آن رویداد بزرگ، جهان را به نور وجودش نورباران ساخت؟
انبوهی از روایات بیانگر این است که آن حضرت در سال سوم یا پنجم بعثت، از افق سرای رسالت درخشیدن آغاز کرد، و برخی نیز نشانگر آن است که تاریخ ولادت آن بانوی گران مایه به پنج سال پیش از
بعثت پیامبر باز می گردد (2)
دیدگاه نخست، دیدگاه شیعه و پیروان خاندان وحی است، که از پیشوایان معصوم روایت شده، و گروهی از محدثان و مورخان اهل سنت نیز برآنند؛ اما دیدگاه دیگر محدثان اهل سنت است.
ما در صفحات گذشته روایاتی از منابع مهم اهل سنت آوردیم که همه نشانگر این حقیقت بود که نخستین سلول پاک بانوی بانوان، از
عصاره ی غذاها و میوه های بهشت بود، که به صورت ارمغانی برای پیامبر آمد. با آگاهی به این انبوه روایات روشن می شود که ولادت آن حضرت پس از بعثت شکوهبار پیامبر بوده است، چرا که پیش از آن، نه معراج و سیر آسمانی بود، و نه «جبرئیل» و «میکائیل» بر پیامبر فرود می آمدند، و نه وحی و رسالتی در کار بود؛ بنابراین دیدگاه دوم بی اساس است.
و نیز واقعیت دیگری روشن می شود، و آن این است که کسانی که ولادت آن حضرت را سال ها پیش از بعثت پیامبر عنوان می کنند، این را از خود ساخته و پرداخته اند، و انگیزه ی آنان نیز این بوده است که روایات بیانگر فرود غذاها و میوه های بهشتی به پیامبر، و آمدن ارمغان آسمانی به آن حضرت را ـ که عصاره ی وجود جسمی فاطمه علیهاالسلام گردید ـ نادیده بگیرند، و به وسیله ی این تاریخ ساختگی خویش بر ولادت بانوی بانوان، این امتیاز بزرگ او را انکار و به دست فراموشی سپارند.
انگیزه ی دیگر آنان این است که با این تاریخ ساختگی، چنین بنمایانند که دخت فرزانه ی پیامبر فاطمه علیهاالسلام و مام ارجمندش (خدیجه) آن گونه هم که انبوه روایات نشان می دهد، شخصیت والا و شناخته شده و گران قدری نبودند و به همین جهت با این که هجده بهار از عمر او می گذشت، در همه ی این مدت، هیچ کس خواستار ازدواج با او نگردید (3)!
1) برای نمونه این امتیازات و ویژگی ها را:1. از حضرت رضا آورده اند که پیامبر فرمود: هنگامی که مرا در سفر معراج به آسمان ها بردند، فرشته ی وحی دستم را گرفت و مرا به بهشت پرطراوت و زیبا وارد نموده و از خرمای آن به من داد. من آن را خوردم و آن خرمای تازه در سازمان وجودم، به سلول زنده تبدیل شد. زمانی که فرود آمدم و در خانه ی «خدیجه» به استراحت پرداختم، وی به دخت گران مایه ام «فاطمه» باردار شد؛ به همین جهت است که فاطمه حوریه ای است در چهره ی انسان؛ و من هرگاه در شور و شوق رایحه ی دل انگیز بهشت می شوم، بوی عطرآگین فاطمه را استشمام می کنم؛ «… ففاطمة حوراء إنسیة، فکلما اشتقت الی رائحة الجنة شممت رائحة ابنتی فاطمة.» امالی صدوق / 377.2. «جابر انصاری» از امام باقر آورده است که: به پیامبر گفتند: ای پیامبر خدا! شما فاطمه علیهاالسلام را بسیار بوسه باران می کنی و با او به گونه ای جز سایر فرزندانت رفتار می کنی، چرا؟فرمود: فرشته ی وحی «سیبی» از سیب های بهشت را برای من آورد و آن را خوردم و در وجودم من به خون و سلول های زنده تبدیل گشت، سپس نزد «خدیجه» رفتم و او به فاطمه ام باردار شد و من بوی بهشت را از او استشمام می کنم؛ «و انا أشم منها رائحة الجنة؛» علل الشرایع، ج 1، ص 183.3. و نیز آورده اند که: «عایشه» بر پیامبر وارد شد در حالی که او دخترش فاطمه علیهاالسلام را می بوسید. او به پیامبر گفت: آیا فاطمه را خیلی دوست می دارید؟ «أتحبها یا رسول الله؟» پیامبر فرمود: به هوش باش! به خدای سوگند اگر می دانستی من چه اندازه او را دوست می دارم، محبت تو نیز به او بیشتر می شد… چرا که فاطمه، حوریه ای است در سیمای انسان و من هرگاه در شور و شوق بهشت می شوم، بوی او را استمشام می کنم؛ «…ففاطمة حوراء إنسیة…» الروض الفائق / ص 214؛ میزان الإعتدال / ج 1 / ص 38؛ ذخائر العقبی / ص 43.
2) مرحوم «کلینی» در کتاب خویش آورده است که: بانوی بانوان به سال پنجم از بعثت، درست سه سال پس از سفر آسمانی معراج ولادت یافت. با این بیان آن حضرت به هنگامه ی رحلت پیشوای بزرگ توحید، هجده بهار از زندگی را پشت سر نهاده بود. اصول کافی / ج 1 / ص 428؛ بحار / ج 43 / ص 7.»ابن شهر آشوب» در «مناقب» آورده است که: دخت سرفراز پیامبر روز بیستم جمادی الثانی به سال پنجم بعثت ـ که درست پنج سال از سیر آسمانی پیامبر می گذشت ـ جهان را به نور وجودش نورباران ساخت. او هشت سال از زندگی را به همراه پدرش در مکه اقامت داشت و آن گاه هجرت پیامبر پیش آمد و او نیز به سوی مدینه هجرت کرد.از امام باقر روایت شده است که: فاطمه علیهاالسلام به سال پنجم از بعثت ولادت یافت و به هنگامه ی شهادت، 18 سال و 75 روز از عمر شریفش می گذشت. بحار / ج 43 / ص 8.در «روضة الواعظین» می نویسد: فاطمه علیهاالسلام به سال پنجم از بعثت دیده به جهان گشود…»سید بن طاووس» در «اقبال الأعمال» به نقل از «مفید» در «حدائق الریاض«، تاریخ طلوع خورشید جهان افروز وجود فاطمه را بیستم جمادی الثانی به سال دوم از بعثت اعلام می کند.»مصباح کفعمی» آورده است که: فاطمه علیهاالسلام در سال دوم از بعثت به روز بیستم جمادی الثانی ـ که در روز جمعه بود ـ ولادت یافت. و برخی نیز ولادت آن حضرت را به سال پنجم دانسته اند.»مصباح طوسی» بر آن است که: برخی از روایات بیانگر آن است که فاطمه علیهاالسلام، روز جمعه، بیستم جمادی الثانی به سال دوم از بعثت دیده به جهان گشود، اما روایات دیگری نشانگر آن است که این رخداد بزرگ به سال پنجم از بعثت بود، و بیشتر اهل سنت ولادت آن حضرت را پنج سال پیش از بعثت پیامبر می دانند.
3) فاطمة الزهراء علیهاالسلام من المهد الی اللحد / ص 44.