از نام های بلندآوازه ی بانوی خردمند حجاز، «صدیقه» است.
این واژه، به مفهوم بسیار راستگو و درست کرداری است که راستی و درستی، سیره ی اوست و گفتارش را با رفتار زیبایش گواهی می کند.(1)
مقام «صدیق» آن چنان پرفراز است که همردیف پیام آوران و شهیدان راستین است و در بارگاه خدا منزلت ویژه ای دارد، که قرآن
می فرماید: و هرکه از خدا و پیامبرش فرمان برد، همراه کسانی خواهد بود که خدا به آنان نعمت ها ارزانی داشته است؛ همچون پیامبران و صدیقان… «و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین والصدیقین…«(2)
گواهی و تصدیق مورد نظر قرآن و عترت دو مرحله دارد:
تصدیق خدا و معاد، به گفتار و قلم، که مرحله ی زبانی است و به همراه منش و رفتار؛(3) و «صدیق«، آن انسان شکوهمندی است که با گفتار و عملکرد این باور خود را گواهی می کند. دریغ که چنین راستگویانی در شمار، بسیار اندک هستند، و بانوی خردمند حجاز در پرتو درست اندیشی و ایمان و عمل کرد شایسته، به چنین شرایطی از تصدیق اوج می گیرد و او را «صدیقه» می خوانند.
در فرازی از زیارت نامه ی پیامبر چنین آمده است: سلام بر همسران پاک و نیکوکردارت، که مادران مردم با ایمان هستند، به ویژه بر آن بانوی تصدیقگر حق، آن بانوی پاک سرشت و پاک منش، آن بانوی خشنود از مهر خدا و مورد پسند او، خدیجه ی ارجمند، مام راستین و سرمشق درخشان مردم شایسته کردار؛ «السلام علی ازواجک الطاهرات… أمهات المؤمنین، خصوصاً الصدیقة… خدیجة الکبری ام المؤمنین…«(4)
بدین سان آن بانوی نواندیش، با این عنوان ها خوانده شده است:
1. «صدیقه«، یا گواهی کننده ی حق، با منش و عمل کرد شایسته؛
2. «طاهره«، یا پاک سرشت و پاک روش؛
3. «زکیه«، یا پاک و بالنده در جسم و فکر و روح؛
4. «راضیه«، یا خشنود از تدبیر و تقدیر حکیمانه ی خدا؛
5. «مرضیه«، یا انسان شایسته ای که خدا از او خشنود است؛
6. «کبرا«، یا بانوی ارجمند و بلند پایه.
1) تاج العروس / واژه ی «صدق«.
2) نساء / آیه ی 69؛ مریم / آیه ی 39؛ مریم / آیه ی 56.
3) »الایمان کله عمل والقول بعض ذلک.» الحیات / ج 1 / ص 224.
4) بحار / ج 100 / ص 189.