لقب دیگر آن بانوی آزادی خواه و آزادمنش از سوی پیامبر گرامی این
بود که او را به خاطر ژرف نگری و درست اندیشی و پاک منشی و آراستگی به ارزش های والای انسانی، «خدیجه ی کبری«. (1) یا بانوی ارجمند و بلند مرتبه عنوان داد؛ چرا که او در شرایطی بود که پیامبر در تدبیر امور و ساماندهی شئون و در همه ی ابعاد زندگی اجتماعی و سیاسی، او را به عنوان وزیر و معاون و مشاور بزرگ خویش از جامعه ی زنان می نگریست و از خرد بزرگ و درایت نیکو و مدیریت تحسین برانگیز او بهره می گرفت (2)
امیرمؤمنان نیز او را با همین عنوان یاد نمود، از جمله در واپسین لحظات زندگی این جهان در بیان حقایقی از عالم برزخ خطاب به فرزندش حسن علیه السلام فرمود:
»یا بنی! لا جزع علی آبیک بعد الیوم، هذا جدک محمد المصطفی، وجدتک خدیجة الکبری، و امک فاطمة الزهراء… فطب نفساً، و قر عیناً، و کف عن البکاء؛» (3)
فرزند گران مایه ام! پس از امروز برای پدرت، دیگر نه رنجی خواهد بود و نه اندوه و دردی. این نیای گران قدرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، آن برگزیده راستین بارگاه خداست، و این هم مادر ولایت «خدیجه«، بانوی کمال و معنویت است، و این نیز مادرت فاطمه علیهاالسلام دخت سرفراز پیامبر است و اینان هم حوریان بهشت هستند که چشم انتظار پدرت هستند و به استقبال او آمده و ورود او را به عالم برزخ لحظه شماری می کنند. پس تو
ای نور دیده ی پدر! دل توفان زده را به لطف خدا آرامش بخش و به ساحل اطمینان راه نما و دیده ات روشن باد و گریه نکن که دیگر بر پدرت رنج و اندوهی نیست.
چهارمین امام نور در پایگاه قدرت استبداد اموی ضمن روشنگری در مورد نسب شریف و تبار پرافتخار خویش و بیان حقایق وارونه شده به وسیله ی مذهب سالاری دروغین اموی، مام والایش خدیجه را با همین عنوان یاد نمود و فرمود:
»انا بن محمد المصطفی،
انا بن فاطمة الزهراء،
انا بن سیدة النساء،
انا بن خدیجة الکبری.»
هان ای مردم! من فرزند محمد صلی الله علیه و آله و سلم، آن پیامبر برگزیده ی بارگاه خدا هستم… من فرزند دخت فرزانه ی پیامبر، فاطمه ی زهرایم؛
من فرزند خدیجه ی ارجمند، آن بانوی نواندیش و آزادی خواه و توحیدگرایم (4)
زینب علیهاالسلام در نخستین روشنگری اش در کنار گل های پرپر شده ی بوستان محمد صلی الله علیه و آله و سلم در صحرای سوزان نینوا، نام بلند خدیجه را در کنار نام پیامبر، با همین عنوان به عظمت یاد کرد:
»إلی الله المشتکی…
و إلی محمد المصطفی
و إلی علی المرتضی
و إلی فاطمة الزهراء، و إلی خدیجة الکبری؛» (5)
هان ای محمد! ای نیای گران قدر زینب! سلام و درود فرشتگان آسمان بر تو باد! این حسین عزیز توست که در این دشت خونبار به خون غلتیده و با پیکر قطعه قطعه بر روی زمین افتاده است، و دختران آزاده و سرفرازت به جرم همدلی و همگامی با او به اسارت رفته اند!
اینک من از اینجا، از آن چه بر فرزندان شما رفته است، شکایت خود را به بارگاه خدا می برم، و به تو ای پیامبر برگزیده! و به امیرمؤمنان، و به فاطمه، دخت ستم ستیز و فرزانه ات؛ و به خدیجه، آن بانوی بلند مرتبه.
1) لغت نامه ی دهخدا / ج 21 / ص 300.
2) عمده ی ابن به طریق / ص 204.
3) بحار / ج 42 / ص 83.
4) در رواق چشم های اشکبار / ص 283 به همین قلم.
5) همان مدرک / ص 205.