جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بانوی با درایت اسلام ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

»مراد» حسن کاظمی مرادی

خدیجه آینه ای در برابر جان داشت

به مهرورزی محبوب خویش ایمان داشت

جمال احمد محمود را به مهر جمیل

به لوح سینه ی آئینه اش نمایان داشت

چو عشق آمد و در جان وی تجلی کرد

به عشق پاک خداداد خویش اذعان داشت

چو بود رشته ی پیوند او به حق ملحق

نظر به جلوه گریهای حی سبحان داشت

به عشق حضرت معشوق داد در ره دین

تمام مکنت و مالی که او فراوان داشت

ورای خصلت حاتم ز مال و ثروت خود

سخاوت و کرم و جود و بذل و احسان داشت

نشد ز سرزنش دشمنان دلش غمگین

که عشق حضرت محبوب در دل و جان داشت

نکرد لحظه ای اظهار ناشکیبایی

ز غصه ای که به جان از عذاب دوران داشت

به گوش هوش پیام آور مقامی بود

که عشق در دل بیدار وی به فرمان داشت

بهار پنجره بگشود رو به تحسینش

در آنزمان که چو زهراء گلی به دامان داشت

یگانه بانوی عالم یگانه دختی را

به نام حضرت زهرا ز لطف یزدان داشت

مرا ببخش اگر نظم من پریشان شد

دل بلاکش من خاطری پریشان داشت

چو رفت مرغ روانش ز خاک بر افلاک

ز داغ دوریش احمد دو چشم گریان داشت

اگر به خلق نکو داشت چهره ای شاداب

هماره غصه ی او را به سینه پنهان داشت

نشد جهان تشیع ز داغ او خاموش

که چون «مراد» به دل آتشی فروزان داشت