جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انگیزه های این مهر خالصانه (1)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

انگیزه های این مهر خالصانه، متعدد و متنوع بود:

الف ـ زیبایی و آراستگی و جاذبه ی وصف ناپذیر آن کودک آینده ساز.

ب ـ زیبایی معنوی و انسانی او که بارقه هایی از آن، به تدریج جلوه گر می شد و گستره ی قلب خداجو و کمال طلب خدیجه را تسخیر می نمود.

ج ـ احساس دلبستگی و مهر وصف ناپذیر محمد صلی الله علیه و آله و سلم به آن کودک آینده ساز.

د ـ و دیگر نقش نجات بخش و بی نظیرش در زندگی انسان ها و پیشرفت دین خدا و آرمان های والایی که خدیجه در اندیشه ی آن ها بود.

آن بانوی هوشمند، مهر پیامبر به علی علیه السلام را نظاره می کرد و می شنید که آن حضرت روشنگری می کند که:

»من احب علیاً فقد احبنی، و من احبنی فقد احب الله؛ و من ابغض علیاً فقد ابغضنی و من ابغضنی فقد ابغض الله…؛» (1)

هان ای مردم! هرکس علی علیه السلام را دوست بدارد در حقیقت مرا دوست داشته است، و هرکس مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است و کسی که با علی علیه السلام دشمنی و عداوت ورزد، در حقیقت با من دشمنی ورزیده است و کسی که با من دشمنی ورزد، در حقیقت با خدا دشمنی ورزیده است.

و خطاب به آن نوجوان پرشکوه می فرماید:

»اشبهت خلقی و خلقی، و أنت من شجرتی التی أنا منها؛» (2)

علی جان! تو در آفرینش و بینش و منش، بسان من هستی و از همان درخت تناوری می باشی که من از آن هستم.

از این زوایه بود که خدیجه علیهاالسلام دوستی علی را در امتداد دوستی محمد صلی الله علیه و آله و سلم و دوستی خدا می نگریست و جزیی گسست ناپذیر از ایمان و پروا و شایسته کرداری و عدالت خواهی؛ درست همان گونه که پیامبر می نگریست (3)

با این وصفت چیز شگفتی نیست که با بیان روایات رسیده و تاریخ اسلام و عرب، آن بانوی آزادگی و معنویت، بهترین غذا و زیباترین لباس را برای علی علیه السلام فراهم می ساخت و به هنگام حرکت او را از خانه، افزون بر اهتمام به آراستگی لباس و مرکب او، شماری از کارگزاران خویش را برای خدمت و مراقبت از او می گماشت و وجود او را بخشی از وجود عشق زندگی اش، محمد صلی الله علیه و آله و سلم احساس می کرد و به گونه ای در آسایش و سلامت و رشد او تلاش می کرد که همه ی ناظران را شگفت زده می ساخت! تا آن جایی که خدمتکاران و نزدیکان خدیجه در پاسخ پرسش افراد ناشناس از علی علیه السلام، می گفتند:

»هو اخو محمد و احب الخلق الیه و قرة عین خدیجة و من ینزل السکینة علیه؛» (4)

این نوجوان شکوهبار، برادر محمد صلی الله علیه و آله و سلم، محبوب ترین های روزگاران در نظر او، آرامش بخش دل او و نور دیدگان خدیجه است.

این روایت را از میان ده ها روایت رسیده در این مورد بنگریم تا با مهر وصف ناپذیر آن بانوی کمال و معنویت نسبت به علی علیه السلام بیشتر آشنا گردیم:

یکی از یاران پیامبر به نام «معاذ» آورده است که: روزی پیامبر

گرامی اندوه زده و نگران، از غار «حرا» به خانه آمد. یار فداکارش خدیجه از او استقبال کرد، اما او را نگران دید. به همین دلیل گفت:

»یا رسول الله! ماالذی اری بک من الکابة والحزن مالم اره فیک منذ صحبتی؟»

هان ای پیامبر خدا، این چه اندوه و نگرانی بی سابقه ای است که اثر آن را در سیمای شکوهبار شما می نگرم؟

پیامبر فرمود:

»یحزننی غیبة علی؛»

ناپدید شدن علی مرا این گونه نگران و غم زده ساخته است.

او بر اثر هجوم ددمنشانه ی شرک گرایان و تاریک فکران به من و همراهانم، از من جدا افتاد و اینک نمی دانم کجاست و بر جان او نگرانم.

آن بانوی شجاع به منظور برطرف ساختن نگرانی پیامبر، خشونت و بیداد شرک و استبداد بر ضد آن حضرت و یارانش را چندان پراهمیت ارزیابی نکرد و خاطرنشان ساخت که علی علیه السلام نیز بسان دیگر مسلمانان به خانه خواهد آمد و خطری او را تهدید نخواهد کرد؛ اما هنگامی که شدت مهر و محبت قلبی پیامبر به او، و عمق نگرانی اش را در مورد سلامتی وی دید و پرتوی از شکوه و عظمت آن انسان والا و آینده ساز را از زبان پیامبر شنید، به او اطمینان خاطر داد که از همه ی نفوذ و امکانات خویش برای یافتن علی علیه السلام و بازگرداندنش به خانه بهره خواهد گرفت و تا جان در بدن دارد از سلامت و امنیت او دفاع خواهد کرد.

و از پی این سخن، خدمتکاران خویش را فراخواند تا مرکب

ویژه اش را آوردند و شجاعانه سلاح برگرفت و رکاب کشید و در بیابان ها و کوه های مکه به جست و جوی علی علیه السلام پرداخت تا سرانجام او را یافت، و با هم به سوی مکه حرکت کردند. پس از نزدیک شدن به خانه، خود با سرعت بیشتری آمد، تا مژده ی آمدن علی علیه السلام را به پیامبر بدهد، که آن حضرت را در حال راز و نیاز با خدا دید. گوش جان سپرد، دید آن بزرگوار می گوید:

»اللهم فرج همی، و برد کبدی بخلیلی علی ابن ابی طالب؛»

بارخدایا! اندوهم را بزدای، و دلم را به دیدار محبوب دلم خنک و شادمان ساز.

آن بانوی بزرگ، گام به پیش نهاد و گفت: ای پیامبر! مژده، مژده که خدا خواسته ی شما را برآورد.

پیامبر با شنیدن صدای خدیجه، برخاست و رو به آسمان نمود و بارها نیایشگرانه و خاضعانه گفت:

»شکراً للمجیب، شکراً للمجیب، شکراً للمجیب؛»

سپاس به بارگاه خدای شنوا و برآورنده ی دعای بندگان، سپاس، سپاس….(5)


1) کنز العمال / ج 11 / ص 622.

2) تاریخ خطیب بغدادی / ج 11 / ص 171.

3) روایات رسیده از پیامبر در وصف امیر آزادی بسیار است. در این روایات، پیامبر او را به خاطر پیشگامی در اسلام و پیشتازی در ایمان، به خاطر عدالت طلبی و آزادی خواهی، به دلیل آراستگی وصف ناپذیر به ارزش های اخلاقی و انسانی و به خاطر ویژگی ها و امتیازات و برتری های بسیارش بر همگان، می ستاید و او را الگوی شایستگان و محور حق و مرکز عدالت و سمبل آزادگی و آزادمنشی معرفی می کند؛ برای نمونه:آن حضرت، علی علیه السلام را برترین شخصیت امت خویش و شکوهمندترین آنان در بردباری و مدارا، قانون گرایی و حق پذیری، و زیباترین شان در آفرینش می نگرد و می فرماید: علی بهترین و دانشمندترین و بردبارترین چهره ی امت من می باشد؛ «علی خیر امتی، و اعلمهم علماً، و افضلهم حلماً.» کنزالعمال / ج 6 / ص 153.و در میان انبوه یاران، دست علی علیه السلام را می گیرد و می فرماید: این بزرگ مرد، نخستین ایمان آورنده ی به من است؛ «ان اول من آمن بی.» و نیز اعلام می کند: هان! بدانید که این جوانمرد، نخستین کسی است که در روز رستاخیز با من دیدار خواهد کرد؛ «هذا اول من یصافحنی یوم القیامة.» ذخائر العقبی / ص 62.و می فرماید: محبوب ترین مردان روزگاران نزد من، علی علیه السلام است؛ «احب الناس الی من الرجال علی.» الریاض النضرة / ج 2، ص 161.و می فرماید: علی علیه السلام بهترین چهره ای است که من پس از خود در میان امت برجای می گذارم؛ «علی خیر من اترکن بعدی.» مجمع الزوائد / ج 9 / ص 113.و می فرماید: بهترین مردان شما، علی علیه السلام است و بهترین زنان شما فاطمه علیهاالسلام، دخت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است؛ «خیر رجالکم علی بن ابی طالب و خیر نسائکم فاطمة بنت محمد.» تاریخ خطیب بغدادی / ج 4 / ص 392.و می فرماید: «علی» بهترین انسان است و هرکس این واقعیت را نپذیرد، بی گمان کفر ورزیده و حق پوشی کرده است؛ «علی خیر البشر، فمن ابی فقد کفر.» کنزالعمال / ج 6 / ص 159.و می فرماید: هیچ پیامبری نیست جز آن که در میان امت خویش نظیر و همانندی دارد، و علی همانند من است؛ «ما من نبی الا و له نظیر فی امته و علی نظیری.» الریاض النضرة / ج 2 / ص 164.

4) اثبات الوصیة / ص 144.

5) بحار / ج 40 / ص 65 ـ 66؛ تفسیر فرات کوفی / ص 547 / چاپ ارشاد.