– ناصرخسرو در هجو خلیفه اول، به سبب غصب خلافت و فدک میگوید:
لعنت کنم بر آن «بُت» کز امّت محمّد
او بود جاهلان را اوّل «بُت ِ» نخستین
لعنت کنم بر آن «بت» کز فاطمه » فدک » را
بـِستـَد به قهر، تا شد : رنجور و خوار و غمگین (1)
– نیز سنائی غزنوی در طعن و ذمّ خلیفه اوّل، به سبب غصب خلافت و تصرّف فدک، در قصیدهی خود در جواب سلطان سنجر دربارهی مذهب، با کنایه میگوید:
کی روا باشد به ناموس و حِیَل در راه دین
«دیو» را بر مَسندِ» قاضی اکبر» داشتن؟!
مَر مرا باور نکو ناید زِ روی اعتقاد :
«حقّ زهرا» بردن و دین پَیَمبر داشتن! ! (2)
محتشم کاشانی نیز در قصیدهی خود در مدح حضرت علی علیهالسلام میگوید:
پُر کـَم از «سجدهی اَصنام» نَبُد «خصم تو» را
نصب»بیگانه» بجای «نبی» و غصب «فدک» (3)
1) دیوان ناصر خسرو، قصیدهی 197.- توضیح: در روایات شیعه، گاهی از روی تقیّه، به خلیفه اول لقب «جِبت» و به خلیفه دوم لقب «طاغوت» داده شده است. و ذکر پر فضیلت «اللّهمّ العَنِ الجِبتَ وَالطّاغوتَ» نیز ناظر به همین است. و منظور ناصرخسرو از «بت»، همان «جبت» میباشد که لقب بتی نیز بوده است.
2) دیوان سنائی، قصیدهی 143.- توضیح: «ناموس و حِیَل»، یعنی: سیاست و حیله گری؛ «دیو»، کنایه از خلیفه اول، و «مَسند» کنایه از خلافت است، و «قاضی اکبر» کنایه از ولیّ امر مسلمین است که جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد، که فقط درخور امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و یازده امام بعد از او علیهم السّلام است. و مراد از بیت بعد نیز این است که: چگونه ابوبکر ادّعای تدیّن به دین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را داشته، حال آنکه «فدک» را که «حقّ حضرت زهرا سلام الله علیها» دختر همان پیامبر بود، تصرّف کرد و بُرد؟!.
3) دیوان محتشم، قصیدهی 43.- توضیح: یعنی دست کمی از «بت پرستی و سجده در برابر بتان» نداشت برای دشمن تو – ای علی علیهالسلام – اینکه یک «بیگانه» – یعنی خلیفه اول – را به جای «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم» در مقام خلافت «نصب» کنند و سپس توسّط او، «فدک» را – که حقّ دختر همان پیامبر است – «غصب» کنند !.