برابر اسناد موجود، خدیجه علیهاالسلام مدیری آگاه و دلسوز و کارآفرین بود. به همین جهت قراردادهای ابتکاری و متنوعی با افراد می بست و با تسهیلاتی جالب و عادلانه، آنان را به کار می گماشت.
او برخی را که دارای روح ابتکار و استقلالی بودند، با اعطای سرمایه و تسهیلات، با قراردادی شبیه مضاربه به همراه کاروان خویش می فرستاد، و برخی را به صورت کارمند و کارگزار به کار می گماشت.
از این راه در درجه ی نخست، بر مال حلال خویش می افزود و در درجه ی دوم، بر اقتصاد جامعه، خون مفید و ثروت سالم تزریق می کرد و
در درجه ی سوم، گروهی را به خاطر همراهی با کاروان بزرگ خویش اداره می کرد و برای آنان فرصت کار و اشتغال و درآمد می آفرید، و در درجه ی چهارم، نیازهای متنوع مردم به کالا و وسایل زندگی را برطرف می ساخت، و بهتر و مطلوب تر از همه به ندای استقلال طلبی و آزادمنشی و آزادیخواهی، و ستم ستیزی و ناسازگاری خویش با روند ظالمانه ی روزگارش پاسخ می داد.
اگر شرایط رباخوارگی آن روز جهان عرب و آیات قرآن در این زمینه را بنگریم که چگونه و در چند مرحله به جنگ این بلا و این آفت بزرگ اجتماعی و اقتصادی و روانی و اخلاقی رفته است، آن گاه بیشتر به عظمت این بانوی خوش فکر و روح خلاق و مبتکر او پی می بریم و با درایت و مدیریت تحسین برانگیزش در اقتصاد و تجارت و کارآفرینی و پیشرفت آگاه می گردیم.
برای نمونه، در برخی از اسناد تاریخی و روایی در مورد مدیریت و کارآفرینی خدیجه و خدمات بشردوستانه ی او، از زبان یکی از عموهای پیامبر در روزگار نوجوانی آن حضرت که جویای کار با شرایطی آزادمنشانه و تسهیلاتی بدون منت بود، چنین آمده است:
»امضوا بنا إلی دار خدیجة بنت خویلد حتی نسألها أن تعطی محمدا مالا یتجر بها؛«(1)
باید به خانه ی خدیجه برویم و از او بخواهیم که سرمایه و تسهیلاتی در اختیار محمد قرار دهد تا وی با آن تجارت نماید.
1) بحار/ ج 16/ ص 22.